دگر باره زمستان شد، سرما باز آمد
برهنه درختان را باز وقت خواب آمد
حریر موی آسمان بر تن زمین نشست
زمستان با نرم پیرهن سپید بمیان آمد
سرها به گریبان، تن ها سرد، سوزنده هوا
رقصنده دختر ِشعله ی آتش بمیدان آمد
تیغ تیز انجماد پوسته دلهای گرم شکاند
جان آدمی ز درد سوز سرما، به فغان آمد
قلیان آتش امید اما، زنده در دل عاشقان
تا دگر فصلی بگویند، که باز بهار آمد
صد جام شوکرانم گر دهد این زمستان
بر خیزم و پای کوبم که دگر بار بهار آید
چرخ گردون فلک تابد بیتاب، یار هوشیار
بهار دلبر ،جام می به دو دست و مست می آید
سلام دوستان عزیز من بالاخره از مسافرت ۵۲ روزه ام برگشتم والان هم یه آپ خوشکل براتون گذاشتم که بخونید.
آفتاب است و بیابان چه فراخ!نیست درآن نه گیاه و نه درخت
غیر آوای غرابان دیگر
بسته هربانگی از این وادی رخت
درپس پرده ای از گرد و غبار
نقطه ای لرزد از دور سیاه:
چشم اگر پیش رود ؛ می بیند
آدمی هست که می پوید راه
تنش از خستگی افتاد ز کار
بر سر و رویش بنشسته غبار
شده از تشنگی اش خشک گلو
پای عریانش مجروح ز خار
هرقدم پیش رود؛پای افق
چشم او بیند دریایی آب
اندکی راه چو می پیماید
می کند فکر که می بیند خواب!!!!
سهراب سپهری
Trickling the moonlight
Beighten the glowworm
Not is dream to one"s eye an hour; but
The sadness of this sleepy-head
That"s sleeplessness in my tearful eye
Down is anxious along whit me
Morning requests to me
I bring of his blessed breeze news the nation were
Bereaved of their possession
But in my heart is hopelessness
Of this journey
The delicate"s stem of rose that
I plant it whit more LOVE
I irrigate it whit heartily
Oh! That rose faded by my side
My hands search
For opening ray of hope
Trichling the moonlight
Brighten the glowworm
An alone man whit blister foot in the long way
Stands near the village
With the knapsack upon his shoulder
His hand on the door ;telling himself
The sadness of this sleepy-hesd
That's sleeplessness in my tearful eye
NIMA YOUSHIJ